پنجره را باز کن کمی از هوای مطبوع استشمام کن
وبنگر.........
بنگر به شقایق خشکیده روی طاقچه
شقایقی که تنها امیدش قطره بارانی است
که امشب قرار است ببارد
شب هاست که قرار است ببارد
اما تا امید هست زندگی باید کرد
چشم را بر شقایق بسته ای
پنجره را بر باران نبند
مدت هاست که شقایق تشنه نوازش است
پس بگذار..........
بگذار لحظه ای مشاطه گر زمین وآسمان
شقایق را نوازش کند
زندگی را همراه با شقایق عاشق کن
آری
تا شقایق هست زندگی باید کرد
تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 92/9/23 | 1:46 عصر | نویسنده : سمیرا | نظرات ()