کوچه ای را بود نامش معرفت
مردمانش با مرام از هر جهت
سیل آمد کوچه را ویرانه کرد
مردمش را با جهان بیگانه کرد
هرچه در آن کوی بود از معرفت
شست وبا خود برد سیل بی صفت
از تمام کوچه تنها یک نفر
خانه اش ماند وخودش جست از خطر
رسم وراه نیک هرجا بود و هست
زنهاد مردم آن کوچه است
چونکه در اندیشه، تو،اینگونه ای!
حتم دارم بچه آن کوچه ای
تاریخ : شنبه 92/9/2 | 12:57 عصر | نویسنده : سمیرا | نظرات ()