سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شب شبی سرد و نفس گیر است
شب شبی غمناک و بارانیست

گوییا امشب دوباره غرق در تاب وتب و ترسم

گوییا امشب گرفته است غم تمام تار و پودم را

میدرد باتندری این پرده تنهایی ام را غرش ابر زمستانی

باد میکوبد شیشه ها را برهم

از نیروی قدرتمند طوفانی

شب شبی تاریک و جانفرساست

شب شبی سرد است وظلمانی

نورم نور کم نوری

از فروغ شمع کوتاهی که میریزد به دامان حریر شمعدانی اشک هایش را

دفتر شعر مرا کرده است نورانی


خواهرم میگوید:امشب مثل روز مرگ مرموز است

ترس از آن لحظه امشب در رخش ملموس است

من صدا کردم خدارا از ته دل این شب نمناک

من دعا کردم نرقصد شیشه لرزان گلخانه به ساز رعد وحشتناک

ولی رقصید!

ولی افسوس!

کم کمک این شمع آخر هم 

میسپارد دل به خاموشی

نم نمک نه 

بی امان باران

میخورد از شیشه بشکسته بر گل های گلخانه

شمعدانی میخورد سیلی

شمعدانی میخورد سرما

شمع گوید آخرین حرف دلش را با شمعدانی

باورم کن گر بگویم یاد تو تنها انیس این شب سرد ونفس گیر زمستانی است

باورم کن گر بگویم بی تو در دل این شب تاریک امید فردا نیست

پلک سنگین خواب مستولی 

شمع مرد و شمعدانی خورد سرما

همچنان اما یاد تو تنها امید این شب تاریک طوفانی است

http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcR_XBRI29j0PYPC4gJvcCSeYxqpbfinFpLJ-6RMqwgcBPWvEAeAcA





تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 92/10/18 | 10:16 عصر | نویسنده : سمیرا | نظرات ()
.: Weblog Themes By VatanSkin :.
چت روم | قالب وبلاگ
دانلود نرم افزار
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ