پيام
+
زمستان نيز رفت اما بهاراني نمي بينم
بر اين تکرار در تکرار پاياني نمي بينم
به دنبال خودم چون گردبادي خسته مي گردم
ولي از خويش جز گردي به داماني نمي بينم
چه بر ما رفته است اي عمر ؟ اي ياقوت بي قيمت !
که غير از مرگ گردنبند ارزاني نمي بينم
زمين از دلبران خالي ست يا من چشم و دل سيرم ؟
که مي گردم ولي زلف پريشاني نمي بينم
خدايا عشق درماني به غير از مرگ مي خواهد
که من مي ميرم از اين درد و درماني
*دختر پاييزي*
92/12/28
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
فهرست برترین کاربران از نظر بیشترین پیام های منتخب شده از سوی دبیران مجله پارسی نامه.
30 رتبه برگزیده
بیشتر
برچسب های پرکاربرد